بحران نرمافزاری؛ جبران سختافزاری
مناسکسازی در هر دورهای از تاریخ، کارکردی داشته است. مناسکسازی در دورۀ ما بیشتر برای پر کردن جاهای خالی است؛ جای خالی اخلاق، معنویت، ایمان حقیقی، عدالت، فرهنگ، عقلانیت و غلبۀ گفتمانی. مناسک، نمای بیرونی دینداری است و نماسازی باید تناسبی با درون خانه داشته باشد. وقتی درون خانه چندان آبرومند و مایۀ سرافرازی نیست، نماآرایی معنایی جز ظاهرگرایی ندارد. بگذریم از اینکه ما در دورهای از زمان و منطقهای از جهان زندگی میکنیم که عاقلانهترین کار در آن، تأکید بر مشترکات اسلامی و انسانی است، نه آنچه سفرۀ ما را از جهان اسلام جداتر کند و هویتی متمایزتر به ما بدهد و بر زخمهای تاریخی نمک بپاشد. فرع دینیِ «تولا و تبرا» هم نمیتواند پشتوانۀ اینگونه برنامهها باشد؛ زیرا چنین برنامهها و مناسکی، نه در سنت معصومین(ع) بوده است و نه در سیرۀ علمای سلف. تنها پشتوانهای که اینگونه برنامهها را میتوان به آن مستند کرد، تعظیم شعائر است. اما اینکه در میان شعائر دینی چرا اینهمه بر روز جدایی شیعیان از اهل سنت تأکید میشود و چرا در «تعظیم»، رفتارهای بیرونی، مقامی برتر یافتهاند، جای درنگ و گفتوگو است. وقتی مهمترین و برجستهترین آموزههای دینی چنان رنگ باخته و به حاشیه رفتهاند که میتوان گفت دین رسمی در روزگار ما تغییر کاربری داده است، حاشیهسازی و نماسازی، سودی به حال دین و دینداری ندارد. افزودن بر پوستۀ دین، کاستن از مغز آن است، و اگر این افزود و کاست، ادامه یابد، از دین چیزی جز شعائر بیرونی و تظاهرات چشمپرکن باقی نمیماند. بله؛ اگر کسی بگوید که ستون خیمۀ دین، همین دستهبندیها است، باید به او حق داد که مشعل منازعات را روشن نگه دارد و پیوسته تیغ تبرا در هوا بچرخاند. «ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت.» اما کسی که اندکی در تاریخ اسلام و سیرۀ پیشوایان نخست، گشتوگذار کرده است، میداند که این شیوه، محصول دورههایی خاص از تاریخ كشورهای اسلامی است، نه برآمده از قرآن و سنت و نصوص نخستین.
داستان مناسکسازی در عصر ما، علتهایی دیگر نیز دارد؛ همچون هویتسازی برای مقابله با بحران هویت. اوضاع اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی کشور، قرائت رسمی از دین را با بحران روبهرو کرده است. تظاهرات بیرونی و نمایشهای خیابانی، نوعی مقابلۀ سختافزاری با آن بحران است؛ غافل از آنکه منشأ بحران، در کیفیت و در نرمافزارهای آن قرائت و فهم از دین است، نه در کمیت مراسم و مناسک، و نمای سختافزاری دین. |
مناسکسازی در هر دورهای از تاریخ، کارکردی داشته است. مناسکسازی در دورۀ ما بیشتر برای پر کردن جاهای خالی است؛ جای خالی اخلاق، معنویت، ایمان حقیقی، عدالت، فرهنگ، عقلانیت و غلبۀ گفتمانی. مناسک، نمای بیرونی دینداری است و نماسازی باید تناسبی با درون خانه داشته باشد. وقتی درون خانه چندان آبرومند و مایۀ سرافرازی نیست، نماآرایی معنایی جز ظاهرگرایی ندارد. بگذریم از اینکه ما در دورهای از زمان و منطقهای از جهان زندگی میکنیم که عاقلانهترین کار در آن، تأکید بر مشترکات اسلامی و انسانی است، نه آنچه سفرۀ ما را از جهان اسلام جداتر کند و هویتی متمایزتر به ما بدهد و بر زخمهای تاریخی نمک بپاشد. فرع دینیِ «تولا و تبرا» هم نمیتواند پشتوانۀ اینگونه برنامهها باشد؛ زیرا چنین برنامهها و مناسکی، نه در سنت معصومین(ع) بوده است و نه در سیرۀ علمای سلف. تنها پشتوانهای که اینگونه برنامهها را میتوان به آن مستند کرد، تعظیم شعائر است. اما اینکه در میان شعائر دینی چرا اینهمه بر روز جدایی شیعیان از اهل سنت تأکید میشود و چرا در «تعظیم»، رفتارهای بیرونی، مقامی برتر یافتهاند، جای درنگ و گفتوگو است. وقتی مهمترین و برجستهترین آموزههای دینی چنان رنگ باخته و به حاشیه رفتهاند که میتوان گفت دین رسمی در روزگار ما تغییر کاربری داده است، حاشیهسازی و نماسازی، سودی به حال دین و دینداری ندارد. افزودن بر پوستۀ دین، کاستن از مغز آن است، و اگر این افزود و کاست، ادامه یابد، از دین چیزی جز شعائر بیرونی و تظاهرات چشمپرکن باقی نمیماند. بله؛ اگر کسی بگوید که ستون خیمۀ دین، همین دستهبندیها است، باید به او حق داد که مشعل منازعات را روشن نگه دارد و پیوسته تیغ تبرا در هوا بچرخاند. «ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت.» اما کسی که اندکی در تاریخ اسلام و سیرۀ پیشوایان نخست، گشتوگذار کرده است، میداند که این شیوه، محصول دورههایی خاص از تاریخ كشورهای اسلامی است، نه برآمده از قرآن و سنت و نصوص نخستین.
داستان مناسکسازی در عصر ما، علتهایی دیگر نیز دارد؛ همچون هویتسازی برای مقابله با بحران هویت. اوضاع اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی کشور، قرائت رسمی از دین را با بحران روبهرو کرده است. تظاهرات بیرونی و نمایشهای خیابانی، نوعی مقابلۀ سختافزاری با آن بحران است؛ غافل از آنکه منشأ بحران، در کیفیت و در نرمافزارهای آن قرائت و فهم از دین است، نه در کمیت مراسم و مناسک، و نمای سختافزاری دین. |
بحران نرمافزاری؛ جبران سختافزاری